کد مطلب:314162 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:186

عنایت به کودک مسیحی
جناب حجةالاسلام و المسلمین آقای حاج شیخ حسین اثنی عشری، مروج و حامی مكتب اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام طی نامه ای از تهران، عاصمه ی تشیع، نوشته اند:

6. صبح روز هشتم محرم الحرام سال 1415 ه، بعد از خواندن روضه در منزلی كه در خیابان دولت تهران بود (منزل جناب آقای میلانی، هنگامی كه به طرف ابتدای خیابان می رفتم آقا و خانم جوانی گریه كنان نزد من آمدند و از من خواستند كه برای خواندن روضه به مجلسی كه روز نهم (تاسوعا) دارند بروم. آنان گفتند كه ما جزو اقلیتهای دینی هستیم و از گروه ارامنه می باشیم.

از ایشان سؤال كردم كه شما به چه علت تصمیم به برگزاری چنین مجلسی گرفته اید؟ گفتند: ما پسری داریم كه پنج سال دارد. مدتی بود كه وی مبتلا به بیماری خونی شده بود. معالجات فراوانی برای او انجام شد ولی نتیجه ای نگرفتیم. چندی پیش اطبا به ما گفتند كه این مرض خوب شدنی نیست، و ما را كاملا از بهبودی وی ناامید كردند.

چند روز قبل، با همسایه ی منزلمان كه مسلمان است در این موضوع صحبت می كردیم. او گفت: امروز روز اول محرم است. شما نذر كنید كه اگر فرزندتان شفا گرفت یك مجلس روضه ی حضرت اباالفضل العباس علیه السلام با سفره ی اطعام بگیرید، اگر تا تاسوعای امسال حاجتتان را گرفتید همین امسال، وگرنه سال آینده نذرتان را ادا كنید.

صبح روز پنجم محرم بود كه دیدم فرزندم بعد از بیدار شدن از خواب نشاط و هیجان خاصی دارد از او سؤال كردم كه چه شده؟ گفت: نزدیك صبح بود كه خواب



[ صفحه 592]



سیدی را دیدم. پرسیدم اسم شما چیست؟ شخص دیگری گفت كه این آقا قمر بنی هاشم (علیه السلام) هستند. (البته خواب طولانی بود كه در آنجا مجال نبود كه همه اش را بشنوم) و من الآن احساس می كنم كه شفا گرفته ام و حالم كاملا خوب است. ظاهر او هم به نظر ما تغییر كرده بود و حالات سابق را نداشت. لذا ما همان روز او را جهت انجام آزمایشات به بیمارستان بردیم. جواب آزمایشات تماما سالم بود، برای اطمینان به بیمارستان دیگری نیز مراجعه كردیم جواب آنها هم همان بود، پس از مراجعه به دكتر معالج و نشان دادن جواب آزمایشات با حالت تعجب به ما گفت كه این غیر از معجزه چیز دیگری نمی تواند باشد.

حال تصمیم به ادای نذر گرفته ایم. ضمنا همان همسایه به من گفت كه چون تو ارمنی هستی و مسلمانان ممكن است در مجلستان شركت نكنند و از اطعام شما نخورند. لذا شما وسائل پذیرایی را فراهم كن و به منزل ما بیاور، ما آنها را آماده می كنیم و مجلس را هم در منزل ما بگیر. و باز به من گفت كه برای خواندن روضه هم خودت شخصی را دعوت كن.

پرسیدم از كجا؟ گفت به درب حسینیه ها یا مساجد برو آنجا شخصی را پیدا خواهی كرد.

ما هم بعد از مراجعه به دو یا سه حسینیه یا مسجد، به شما برخوردیم؛ لذا اگر ممكن است فردا به مجلس ما تشریف بیاورید و روضه ی حضرت ابوالفضل را بخوانید.

من نیز قبول كردم و فردای آن روز، كه روز تاسوعا بود، به منزلی كه در حدود دوراهی قلهك بود رفتم و بحمدالله مجلس برقرار شد.

بعد از مجلس، خانم صاحب خانه كه همسایه ی آن خانم ارمنی بود به من گفت كه در این مجلس حدود ده زن ارمنی حضور دارند كه به قصد شركت در مجلس روضه ی حضرت اباالفضل العباس علیه السلام آمده اند. اللهم ارزقنا زیارته و شفاعته.